سلام، روزگارتان به نیکی و خرمی
امروزغزلی از حضرت سعدی را که بهحق استاد سخنش خواندهاند، تقدیمتان میکنم. این غزل راجناب شجریان در برنامه رادیویی برگسبز 261 با همنوازی سنتور استاد رضا ورزنده و نی استاد حسن ناهید در افشاری اجرا کردهاند.
از تو دلبر نکنم تا دل و جانم باشد
میکشمجور تو تا تاب و توانم باشد
گر نوازیچه سعادت به از این خواهم یافت
ور کشیزار، چه دولت به از آنم باشد
چون مراعشق تو از هرچه جهان باز استد
چه غم ازسرزنش هر که جهانم باشد
تیغ قهرار تو زنی قوت روحم گردد
جام زهرار تو دهی قوت روانم باشد**
در قیامتچو سر از خاک لحد بردارم
گرد سودایتو بر دامن جانم باشد **
گر تو راخاطر ما نیست خیالت بفرست
تا شبیمحرم اسرار نهانم باشد
هر کسی راز لبت خشک تمنایی هست
من خوداین بخت ندارم که زبانم باشد
جان برافشانم اگر سعدی خویشم خوانی
سر ایندارم اگر طالع آنم باشد
** این ابیاتدر آواز نیامده است.
,تو ,استاد ,** ,گر ,آنم ,باشد ,باشد ** ,تو را ,گر تو ,را خاطر ,نیست خیالت بفرست
درباره این سایت